در این مطلب از سایت جسارت سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد غم برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
وقت آن شد که سر خویش، من از غم شکنم
آهی از دل کشم و حلقهٔ ماتم شکنم
گر مراد دل من را ندهد این گردون
همه اوضاع جهان، یکسره در هم شکنم
شعر در مورد غم
زان دم که شدیم آشنای غم تو
بیگانه زخویشم از جفای غم تو
با عشق تو عهد ما چو محکم بودست
کردیم جهان و جان فدای غم تو
شعر در مورد غم و اندوه
ز بازار محبت غم خریدم
خریدم غم ولیکن کم خریدم
همین داغی که حالا بر دل ماست
ندانم از کدام عالم خریدم
عسل میجستم از بازار هستی
عدم رخ داد جایش سم خریدم
ز عشق و عاشقی آگه نبودم
غم و درد ترا مبهم خریدم
نبودم واقف از آیینهء دل
که از جمشید جام جم خریدم
برای زخم ناسور دل خویش
ز مژگان کسی مرهم خریدم
محبت عشقری راحت ندارد
ز مجبوری متاع غم خریدم
شعر در مورد غم جدایی
من حاصل عمر خود ندارم جز غم
در عشق ز نیک و بد ندارم جز غم
یک همدم باوفا ندیدم جز درد
یک مونس نامزد ندارم جز غم
شعر در مورد غم هجران
اندر دل بی وفا غــم و ماتم باد
آن را که وفا نیست ز عالم کم باد
دیدی که مـرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غـم که هزار آفرین بر غم باد
شعر در مورد غم از دست دادن پدر
چه غریب ماندی ای دل ! نه غمی ،نه غمگساری
نه به انتظار یاری ، نه ز یار انتظاری
غم اگر به کوه گویم بگریزد و بریزد
که دگر بدین گرانی نتوان کشید باری
شعر در مورد غم از دست دادن برادر
شاهد مرگ غم انگیز بهارم چه کنم
ابر دلتنگم اگر زار نبارم چه کنم
نیست از هیچ طرف راه برون شد ز شبم
زلف افشان تو گردیده حصارم چه کنم
شعر در مورد غم از دست دادن مادر
من را به غیر عشق به نامی صدا نکن
غم را دوباره وارد این ماجرا نکن
بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن
با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن
شعر در مورد غم از دست دادن عزیز
مرگ یک روز و یا یک شب سرد
چشم غمگین مرا می بندد
شاید آنجا پس از این رنج و عذاب
سردی گور به رویم خندد
شعر در مورد سگ
قامت خسرو ز غم چون دم سگ حلقه شد
تا فلکش طوق ساخت بهر سگ کوی تو
شعر زیبا در مورد غم
دل در بر من زنده برای غم توست
بیگانه خلق و آشنای غم توست
لطفیست که میکند غمت با دل من
ورنه دل تنگ من چه جای غم توست
شعر در مورد غم عشق
غم نگاه آخرت تو لحظه ی خدافظی
گریه ی بی وقفه ی من تو اون روزای کاغذی
قول داده بودیم ما به هم که تن ندیم به روزگار
چه بی دووم بود قولمون جدا شدیم آخرکار
شعر در مورد غمگینی
هیچ گاه
نفهمیده ام
دوست داشتن چرا این همه
غم انگیز است!؟
هیچ گاه
نمیفهمم
چرا میگویند
آدمها با قلبهایشان عاشق میشوند؛
وقتی که من
همیشه عشق را،
در گلویم احساس میکنم…!
شعر درباره غم و اندوه
آره پیروز شدم
قلب غم وُ شکستم
قصر عشق وُ فتح کردم
تو دلش نشستم
به فلک چیزی نگفتم
نکنه چشم بزنه
عهد و پیمونی رو که
با سادگی های تو بستم
شعر در مورد مدیریت غم و اندوه
ای همدم روزگار، چونی بی من
ای مونس غمگسار، چونی بی من
من با رخ چون خزان، زردم بیتو
تو با رخ چون بهار، چونی بی من
شعری در مورد غم و اندوه
جانا ز فراقِ تو، این محنتِ جان تا کی؟
دل در غم عشقِ تو، رسوای جهان تا کی؟
شعر درمورد غم اندوه
من صبورم اما
به خدا دست خودم نیست اگرمی رنجم
یا اگر شادی زیبای تو را
به غم غربت چشمان خودم می بندم
شعر درباره مدیریت غم و اندوه
ما اسیر غم و اصلا غم ما نیست ترا
با اسیر غم خود رحم چرا نیست ترا
شعری در مورد غمگینی
اندر دل بیوفا غم و ماتم باد
آن را که وفا نیست ز عالم کم باد
دیدی که مرا هیچکسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد
جملات عاشقانه انگلیسی
The essential sadness is to go through life without loving
But it would be almost equally sad to leave this world without ever telling
those you love
بد ترین غم اینه که وارد زندگی بشی که توش عشق وجود نداشته باشه
تقریبا مثل این میمونه که این دنیا رو ترک کنی بدون اینکه
به کسایی که دوسشون داری چیزی از عشقت گفته باشی . . . !
شعر درباره غم جدایی
لطفی ست که میکند غمت با دل من
ورنه
دل تنگ من
چه جای غم توست.
شعر درباره غم هجران
خبرت هست؟ که از خویش خبر نیست مرا
گذری کن که زغم راه گذر نیست مرا
گر سرم در سر سودات رود نیست عجب
سرسودای تو دارم غم سرنیست مرا
بیرخت اشک همی بارم و گل میکارم
غیر ازین کار کنون کار دگر نیست مرا
شعر درباره غم از دست دادن پدر
مرا ببخش که غمگینم
و وقتی می گویم دوستت دارم
گریه ام می گیرد…
مرا ببخش که
فقط می نویسم
و کاری از دستم بر نمی آید!
شعری در مورد غم از دست دادن مادر
غم نام های بسیاری دارد
مرا ببخش که غمگینم
و به هر نامی که صدایم می زنی
گریه ام می گیرد!